خیلی خلاصه بگم خدمتتون که غزلی آوردم تا ببینم چقدر ایراد داره !
هر قسمتش که براتون سوال ایجاد کرده یا حرفی برای گفتن در مورد اون قسمت دارید دریغ نفرمایید!
گُلیاد ِ تواَم بهانه ی خواب نشد
در کام عطش گرفته ام آب نشد
عمری گذراندم و ندیدم رویت
بر صفحه ی دل، نگاهِ تو قاب نشد
هر بار به کوچه ی غمت سر زده ام
از اشک ، نگاهِ دیده شاداب نشد
من پرسه زنان، راهِ تو را پیمودم
امّا شب من دوباره مهتاب نشد
این عاشق ِ مُلحِد که غزل خوانِ تو است
دلبسته به آن منبر و محراب نشد
سنگی به سَرَم نخورده، بی هوش شدم!
بی پرده بگو! از تو که پرتاب نشد؟!
مخاطب شعر را در مصرع های آغازین این غزل جستجو کنید