سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آفتاب شب

 هر بار با خودم فکر می کنم بعد از این همه مدّت چه باید نوشت که بعد از نوشتنش پاکش نکنم و از بیانش منصرف نشوم! ؛ چیزی جز گفتن همین یک سطر نداشتم...



                  ما، هیچ
                               ما، نگاه
!


  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در شنبه 90/3/7ساعت 2:42 عصر توسط صادق
    نظرات دیگران()



    قسم به چشم



    و بارانی که با آفتاب همراه است.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در پنج شنبه 90/1/11ساعت 5:55 عصر توسط صادق
    نظرات دیگران()


    بر روی زمین حیات را می کارد

    یا همهمه ی نشاط را می آرد

    ابری که به او ستاره لبخند زده

    با گریه ی خود بهار را می بارد...
    .........................................................

    + چه بارون قشنگیه ... خدایا شکر!

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در چهارشنبه 89/11/13ساعت 12:24 عصر توسط صادق
    نظرات دیگران()


    به آن ماهی خوش خطّ و خال هزار رنگی فکر می کنم که در اعماق آب ها از زیر صخره ای گذر می کند... !

    ..............................................................................

    پ. نون
    :

    * دیگه از این دنیای فانی چی می خوای؟! :دی

    * پی نوشت قبلو واسه این گفتم که یادم بمونه یه روزی تیکه کلامم این بوده!!



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در پنج شنبه 89/10/23ساعت 2:9 صبح توسط صادق
    نظرات دیگران()



    پاهای پرانتزی ات را ببند که ما را بدجور وارد معادلات پیچیده کرده ای !!



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در دوشنبه 89/10/6ساعت 3:47 عصر توسط صادق
    نظرات دیگران()

    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    دوباره، چارانه!
    خاطرات نامبهم
    همین امشب فقط!
    تعادل
    درّه
    [عناوین آرشیوشده]