آفتاب شب


آهی است که ناگزیر با درد رسید 
از عمق سکوت های یک مرد رسید
آن قدر به شب تهمت ناجــور زدند
تا کارد به استخوان شبـــگرد رسید
 



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در سه شنبه 88/9/17ساعت 12:10 عصر توسط صادق
    نظرات دیگران()

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    دوباره، چارانه!
    خاطرات نامبهم
    همین امشب فقط!
    تعادل
    درّه
    [عناوین آرشیوشده]