سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آفتاب شب


تقدیم به کسی که وقتی از من "تقدیمی" خواست، بیشتر پیدایش بود ولی حالا که این طرف ها کم تر آفتابی می شود، شاید حتی نبیند که "تقدیمی" اش تقدیم شد ( ولی فقط شاید هاا ، فردا نیای یقّه مون رو بگیری و بگی دیدمش ! ) :

هـر روز تـو با اشاره های انـگـشـت

گفتی که بگیــر قلب او را در مشت

حالا کــه مــیان مـعـرکــــه افـتـادم

ای عشق! تو خنجری کشیدی از پشت



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در پنج شنبه 88/7/16ساعت 9:53 صبح توسط صادق
    نظرات دیگران()

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    دوباره، چارانه!
    خاطرات نامبهم
    همین امشب فقط!
    تعادل
    درّه
    [عناوین آرشیوشده]