به نام خداوند عقل و عشق
آن خداوندی که صفات رحمان و رحیم در او جلوه گر است و ربوبیّت او را درخشان تر کرده است .
آنگاه که ابتدای سخن گویم : " بسم الله الرحمن الرحیم" ، گویی وجودم دگرگون می شود، موها بر تنم…
خداوندا به من آن توان و نفس را ده که بتوانم این افتخار را داشته باشم که مهربان بخوانَمَت .
خداوندا بر دل دردمند ما ، صفایی ؛ بر صدای وجودمان ، نوایی و ویرانه ی دل را بنایی ده .
چه گویم که شرمنده ام ، شرمنده ی خالق ، شرمنده ی حجّتش روی زمین . از گناهکار ترین افرادم
و مدّعی و طالبِ ... چرا باید ادّعا کرد تا زمانی که معلِّم هست؟!
ما که رهگذر کوی عشق بوده ایم، حال چرا باید از کوچه پس کوچه هایی که فاضلاب ها آنجا روانند، گذر کرده
و با اهالی آنجا بگوییم و بخندیم .از سو سوی نگاه های عاشقانه ی اوست(حضرت حجّت «عج»)
که گاه به زمین نمی خوریم . گل نرگس به ما نظر دارد ، به ما که خود را شیعه می بینیم،
امّا این انصاف نیست که ما در حقِّ او بدی کرده و او اینگونه ... !
* کفّه ی ترازو کاملاً در حالت بی تعادلی است! *
بکوشیم که او از ما رو برنگرداند، از هر طریقی که بتوانیم نظرش را جلب کنیم ،
به او اطمینان خاطر بدهیم که شما هم یاران فدایی در سپاه عشّاق دارید...
وای بر آن روزی که او به انسان خطا کار پشت کند، آنگاه زمین نیز تحمّل افتادن این بنده را نخواهد داشت .