سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آفتاب شب

دیشب نمی دونستم به حال گاف های تلویزیونی بخندم یا گریه کنم !!!
امّا با بررسی های که انجام شد و پس از نشست های مکّرر هیئت اُمنایِ اختیارِ این بنده ( ! ) به این نتیجه رسیدم که در شب عید ، خندیدن اولی تر بوده و منطقی تر !
شخصیت های کاظم و محمد باقر در سریال « مثل هیچ کس » چرا باید دیالوگ های تکراری داشته باشند ؟ :
من قبلن خامی کردم و حالا هم مثل سگ ( !!! ) پشیمونم ...
اول چیزی که به ذهن من اومد این بود که مگه سگ هم از نظر ندامت شاخص بوده و ما خبر نداشتیم !؟ وفاداریش رو شنیده بودم ولی ...
حالا بر فرض هم که همچین چیزی هست و من اطّلاعاتم قد نمیده و تا حالا به گوشم نخورده  ( که بعید هم نیست ) ولی تا این حد که دو نفر بیان این جمله ی کم رواج رو دقیقن کُپّ هم تکرار کنن یه خوورده ضایعه !
چرا نویسنده ی دیالوگ ها باید تکّه کلام های وقت ذهن خودش رو این شکلی به مخاطب قالب کنه !؟ راستی چرا آقا عمو که ریش سفید این خوونواده بود و نماد مشورت و خردورزی و حتا داداشی هم گاهی از اون فرمون می گرفت،نیومد جلو و امامت نماز جماعت رو به عهده نگرفت؟! چرا خود داداشی هم اصراری به این موضوع نداشت ؟!
به شبکه ی تهران که رسیدیم دیدیم عمو پورنگ و امیر محمّد دارن میترکونن و هرچی بچّه مچّه کوچولوئه جَو گیرانه دارن دستی می کوبند و پایی می افشانند ، در این حین در حالی که پخش زنده هم هست دوربین می ره روی یکی از اون کوچولوهای مجلس که دو تا انگشت اشاره ی خودش رو هر کدوم تقریبن به اندازه ی یک بند انگشت کرده توی سوراخ های بینی مبارک ( راست توو راست و چپ توو چپ ! )
به فیلم روز حسرت هم که می رسیم ، می بینیم که فریده سر قابلمه ی غذایی که داره برا افطار دُرُس میکنه ، گاف های ناجوری می ده ( اون سکانسی رو میگم که مسعود اومده معذرت خواهی و ... ) :
کاری به این موضوع نداریم که فریده بارداره و روزه نمی گیره ولی این چه طرزشه ؟! نوک ده تا انگشتت رو یکی یکی مزمزه می کنی ، طوری که میکروفون صدابردار پر شده از صداهای ملچ و مولوچ تو ! ( اونم با چه ولعی ! )
پس توو فکر مسعود بیچاره نیستی که روزه ست و داره التماست می کنه ؟!
شرح این قصّه ها دراز است و شنوا کوتاه صبر !
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت ... ( بقیّش به عهده ی خودتون )
تبریـکــــــــــــــــــــــ،



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در چهارشنبه 87/7/10ساعت 2:6 عصر توسط صادق
    نظرات دیگران()

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    دوباره، چارانه!
    خاطرات نامبهم
    همین امشب فقط!
    تعادل
    درّه
    [عناوین آرشیوشده]