سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آفتاب شب

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

إذ یَتَلَقَّی المُتَلَقّیانِ عن الیمینِ و عن الشِّمالِ قَعیدٌ
ما یَلفِظُ مِن قَولٍ اِلّا لَدَیهِ رَقیبٌ عتید
                      
    «سوره ی ق / 17 , 18 »

ترجمه : زمانی که آن دو فرشته ی دریافت کننده از طرف راست و چپ آدمی نشسته اند و
( گفتار و کردار
او را ) دریافت می کنند. آدمی از دهان خود هیچ سخنی بیرون نیفکند مگر اینکه نزد او نگهبانی آماده است.

سلام  به شما که اومدید و منّت روی سرمون گذاشتید هدف از نوشتن این آیات اینه که به خودم و شما که خیلی برام عزیزی بگم که یه کم ما آدما داریم تند میریم و حدّ و مرزا رو  رعایت نمی کنیم.
بریم یه کم آیه ها رو موشکافی کنیم. امیدوارم که خدا کمک کنه و  بتونم حقّ مطلب رو خوب أدا کنم
همون اول کار بگم که اگه از عیب ها حرف زدم با خودمم و شاید ... (بستگی به خود شما داره) چون
هرکی از خودش شناخت داره  و میتونه در مورد خودش قضاوت کنه

تلقّی یعنی دریافت. قعید هم، هم ریشه ی قعود است و به معنی نشسته آمده
در واقع منظور اینه که دو فرشته در همه حال همراه آدم هستن و نامه ی اعمالش رو پر می کنن ( خوبی و بدی )ولی در مورد این آیه اونقد روایت هست که بخشش خدا رو نشون میده یعنی این روایت ها اگه گفته بشه دیگه به مهربونی خدا شک نمی کنیم ولی وقت و صبر شما مجال این کار رو نمیده (میتونید خودتون تفسیرش رو بخونید)  از طرفی توی این پست می خواییم بیشتر جنبه ی خوف (ترس) رو بگیریم دادتون رو در نیارید!!!... قبلن داخل مقاله ی سر به زیر از رجاء (امید) گفتیم .در مورد آیه ی بعد بیشتر حرف داریم چون بیشتر بحثم سر این آیه هست .همتون درس عربی رو خوندید و شک ندارم بیشترتون از این درس متنفرید ولی اینجا میخوام به اونایی که معتقدن قواعد عربی هیچ کاربردی ندارن ثابت کنم که اشتباه میکنن ... بگذریم !!!

در این آیه یه جمله ی استثنائیه داریم که شامل کلمه ی إلّا میشه.قبل از این کلمه فعل جمله به صورت منفی اومده و این به خاطر تأکید خیلی زیاده.در واقع  این معنی رو میده که تمام حرفای ما توسط رقیب عتید ثبت میشه ( چه با منظور و چه بی منظور ... همشون دیگه )
*عتید هم یعنی مهیّا و حاضر و آماده
.تا اینجا که روی الفاظ کار کردیم کافیه ...

آخه من موندم اگه ما ادعای مسلمونی داریم و از نوع فول ورژنش هستیم ( شیعه دوازده امامی )
چرا باید به این آیه ها توجه نکنیم و بشینیم هرچی که از دهنمون در اومد بگیم
.
حالا هی پشت سر اون یکی حرف می زنه ... آخ آخ آخ
حالا یه چیز رو خوب بلد نیستی ،خب می میری بگی نمی دونم
آخه اونم میره به یکی دیگه میگه . همش که شد اطلاعات باطل و دو ریالی .
یا اینکه یه چیز می گیم و آشوب روانی بین یه جماعت راه می ندازیم
مثلن اگه خودم درس رو نفهمیدم چرا هی از این معلم بیچاره بگم
آخه دیگه آبرو براش نموند . تمام زحمات چند سالش رو ریختی دور .شاگرد جدیده هم که وصف حال معلم مقتول رو ازم شنیده هی با خودش میگه واویلا حالا کی با این معلم فلان فلان شده سر کنه. دیگه ازون درس بدش میاد و ... الخ ( مثلن درصدش توی کنکور میشه 0%) تقصیر منه دیگه ... درسته ؟
خیلی از این مثال ها می تونم بیارم ولی بهتره که خودمون فک کنیم.

زبان سرخ ، سر سبز می دهد بر باد .



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در شنبه 86/8/12ساعت 2:37 عصر توسط صادق
    نظرات دیگران()

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    دوباره، چارانه!
    خاطرات نامبهم
    همین امشب فقط!
    تعادل
    درّه
    [عناوین آرشیوشده]