سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آفتاب شب



وقتی تن من حوالی پاییز است

آغوش تو از بهارها لبریز است

در غمکده ی ستاره های خاموش

چشمک زدنت چه شیطنت آمیز است

 

پ.نون:
برای نوشیدنت به لبهام وعده داده ام ;-)



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در دوشنبه 90/7/18ساعت 11:33 صبح توسط صادق
    نظرات دیگران()

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    دوباره، چارانه!
    خاطرات نامبهم
    همین امشب فقط!
    تعادل
    درّه
    [عناوین آرشیوشده]