من ولي تمام استخوان بودنم لحظه هاي ساده ي سرودنم درد مي کند انحناي روح من شانه هاي خسته ي غرور من تکيه گاه بي پناهي دلم شکسته است کتف گريه هاي بي بهانه ام بازوان حس شاعرانه ام زخم خورده است
سلام شما خوزستاني بودي و من نميدونستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟احوال شما؟اگه ميدونستم همشهري مايي بيش از اينها اصرار ميكردم كه عليرغم جواب ندادن به كامنتهام بازم بيام اينجا و عرض ادب كنم.اين چن وقته خيلي دلم هواي قيصر کرد.................. ديروز و هواي شرجي و من و قيصر! بيشتر از يکماه بود که نرفته بودم مزارش...