• وبلاگ : آفتاب شب
  • يادداشت : سالهاي از دست رفته
  • نظرات : 9 خصوصي ، 43 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    فكر كنم 3-4 سالم بود كه رفتم مشهد واسه دومين بار! اون سال پسر خاله م بردم تو حرم و منو رو كوله ش گذاشت تا من و امام رضا با همديگه روبوسي كنيم!
    فك كنم چند ماه بعدش اون انفجار مهيب تو حرم اتفاق افتاد.
    شايد بيشتر از 3-4 سال كابوس شب هاي من بمبي بود كه زير پاي پسرخاله م منفجر ميشد و من از خواب ميپريدم...
    پاسخ

    مردم خوابي مي بينن و بعدش اون اتفاق ميفته؛ تو وقتي اتفاقه ميفته خوابشو ميبيني؟ :دي ... خوابه داريم؟!