بلا به دور(آيكون پوشوندن چشم با دستا و از اينا)
بعضيا چه حرفايي ميزنن
تو كه بي تربيت نبودي صادق
فكر كردم واسه گريه ت گفتي
ليوانت از اكي دراومد؟
خب ... حرفمو پس مي گيرم!
اينجا از طنز اسم بردي...گفتي نويسنده ي اين وبلاگ هر چيزي رو قرباني طنزش مي كنه...
در حالي كه نوشته ي تو در مقوله ي طنز جا نمي گيره چون ويژگي مهم طنز رو كه به زبون خودمون همون تلخند باشه، نداره!حالا از بقيه ي ويژگياي ديگش ميگذرم.
به حدود هجو و هزل و فكاهه هم كامل تسلط ندارم كه بخوام بگم نوشتت جزء كدومشونه...افراد ماهرتري هستن كه ميتونن در اين زمينه نظر بدن.
البته من به شخصه يه برداشت اجتماعي كوچولو هم كردم ولي اونقدر مخفي بوده كه نتونسته به طنز بودن نوشتت كمك كنه.
يه احتمال ديگه هم هست. اينكه منظور خاصي از به كار بردن كلمه طنز نداشتي!
نظر منه البت و ببخشيد كه طولاني شد.
سلام
آدرس شب شعر رو ندادي باز فردا آقاي كاج گير ميده ها
جدي!!.... يعني انگور به نظر شما انقدر خوشمزه است!!!
من از قسمت پ ن اختصاصي بيشتر خوشم اومد!!... كلا پست قشنگ و متفاوتي بود!... اوش فك كردم در مورد يه حيوان خانگي حرف ميزني:دي
در ضمن آپ كردم!
شروعش كه كردم فكر كردم داري داري در مورد سانتافه اي يا چيزي در اين مايه ها بعد ديدم نه بابا انگيره ديدي تلقنش و...
موافقم انگور از اون ميوه هايه كه اصلا نميشه ازش صرفه نظر كرد
گفتم گوش ميدادم! همين! نه بيشتر! اوكي؟
من كي گفتم قبح داره؟
من وقتي ميبينم يكي زياد كامنت ميذاره ، دپرس ميشم حرفم نمياد اتفاقن حرف خوبي داشتم واسه اين پستت صادق...........
خدافظي