• وبلاگ : آفتاب شب
  • يادداشت : لامصّب
  • نظرات : 10 خصوصي ، 39 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلاااااااااااااام.....

    مي دونم ك خيلي خوش اوووووومدم....

    پ.ن دومي اضافيه و نوشتنش ضرورتي نداره....دليلي نداره ك بخواي توجيه بياري براي داستانكت.نويسنده مختاره ك هرجوري ك دلش ميخواد بنويسه...چه مودبانه و چه ....فيلم قلم ها رو اگر گيرآوردي حتما ببين.... ب نظر من تنها ايرادي ك ميشه ب نوشته ات گرفت اينه كه من خواننده از همون اول مي فهمم ك داري به چيزي ب غير از انسان ابراز علاقه مي كني....و داستان يه جورايي از همون اول تابلوئه.....

    پ.ن:انگور ياقوتي اصلن هم خوشمزه و دوست داشتني نيست.......حداقل واسه شليل،بادمجون شهري شيشه دزفيل مي نوشتي.....

    پاسخ

    سلام / خوش اومدي / بله / بله / خودم هم ميدونم تابلو بود ... اصن پيکچر بود !! / ولي ديگه کسي گير نده به انگور دوس داشتني ما ...