اي شيكمو! حسوديم شد!
من كه بميرم از اين جور چيزا به راحتي نميگذرم!تو خونه سر خوردن وسط كاهو با داداشام مشكل دارم ولي هميشه حق به حق دار ميرسه (خودمو ميگما) البته با طرفداري بابام!
از من شنيدي از اين جور چيزا نگذر...
تو هم دلت بسووووووووووووووووووووزززززززززززززززززززه چون رفتن به خونه بعد از چند ماه انقد حال ميده چون حسابي هوا آدمو بيش از هر موقعه ديگه دارن...
در ضمن نميگي يه عده آدم که دچار قحطي شديد شدن با ديدن اين صحنه ها ضعف ميکنن از حال ميرن و کسي نيس جمشون کنه...
سلام
خيلي چيزا هستن كه بنظر خيلي ساده ميان اما ارزششون وقتي مشخص ميشه كه ديگه نداريمشون
ولي كاش اينجور نبود
و چه بسا همين الان هم ما هواسمون نباشه كه ..........
سلام. واقعا .. .
به بهشت نميروم اگر مادرم آنجا نباشد... فدا تو.
الهه جون اسم تو هم خيلي خوشگل و با كلاسه!
حالا بذار يه ماجرايي رو واست تعريف كنم!
سر كلاس آيين زندگي استاد با كمالاتمون موقع حضور غياب اسم منو با فتحه ي روي الف تلفظ كرد!!!!اسمايي كه پ داشتند رو هم اصلا نتونست تلفظ كنه:دي
حالا بگو ببينم تو هم مثل من يه وجه اشتراكي بين ايشونو اين صادق خان ميبيني يا نه؟
يادم رفت بگم
همون كلمه ي هميشگي رو در مورد اين پستت ميگم:
تقويتي(با لهجه ي شيرين!!!!!!!!!!!!! عربي خاص خودمون)
پ.ن: از شيريني زياد به تلخي ميزنه
بببببببببببببله بله!!!!
خب اگه يه هفته بموني خوابگاه(البته بمونيم!!) خودم ميرم واست ميگيرم كه احساس غربت نكني! آخي طفلك!!!!:دي
يعني ميگي بريم خدا رو شكر كنيم كه خوابگاهي نيستيم؟؟؟!!!
آقا چرا اينكارا رو مي كني؟؟؟؟من الآن دانشگام...آآآآآآآآآ مامان!منم كاهو ميخوام.....
اينجا چه خبر بوده؟؟؟توي اين مدت که ما نبوديم چه اتفاقايي افتاده؟؟؟
براي اون سوالي هم ك پرسيده بودي، بايد بگم آره....
پ.ن: سخنراني آقاي كواكبيان...5شنبه ساعت 2:30 سالن دانشگاه آزاد دزفول...از دانشجويان سبز دعوت به عمل مي آيد...منتظر حضور سبزتان هستيم....
سلام.
چطوري مهندس؟
چشمه ي رباعيت نجوشيده هنوز؟
يا دو رباعي به روزم
با اجازه!
اصلاحيه:
ول خط چهارم همون ولع بوده!