• وبلاگ : آفتاب شب
  • يادداشت : دستاورد راهيان 'ن و ر' !
  • نظرات : 1 خصوصي ، 18 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    حالا از شعر كه بگذريم ... از اين جماعت شيكم به دست چيزي از اين بيشتر انتظار نميره!
    پاسخ

    تو هم واسه اينكه ناراحت نشي : آفرين ! :دي

    از اين جماعتٍ سه نقطه چيزايي ديديم كه ....نگفتنشون بهتره

    اما ميگم

    يه روز توي سرسراي علوم نشسته بودم و ديدم طبق معمول با بسته هاي پر از ميوه و كيك از توي آمفي اومدن بيرون.يكي از دختراشون اومد با دوستش كنارم نشست.همش آه و ناله ميكرد حالم بده حالم بده.دوستش بهش گفت بايستي بهمون يه چيزي ميدادن ميخورديم كه حالمون بهتر شه.البته فكر كنم ديشب تو زياد شام خوردي رو دل كردي.دختره گفت نه ديشب كه خيلي زياد نخوردم.دوستش گفت پس از پنير بوده كه صبح خوردي حالا دلدرد گرفتي!اون دختره هم در حالي كه از درد به خودش ميپيچيد گفت نه فكر كنم از آجيل و خوردني هايي بود كه بعد صبحونه خوردم...

    در اون لحظه ميخواستم يكي بكوبم تو صورتش و بهش بگم حتي يه گاو هم انقدر نشخوار نميكنه كه بعضيا........

    پاسخ

    آفرين ... واقعن آفرين
    جنگل آينه ها به هم درشکست
    و رسولاني خسته بر اين پهنه نوميد فرود آمدند
    که کتاب رسالت شان
    جز سياهه آن نام ها نبود
    که شهادت را
    در سرگذشت خويش
    مکرر کرده بودن
    "الف-بامداد"

    البته اين شعر در مورد راهيان نور زمان استاد صادقه! الان اين کتابه چند بار ويرايش شده. آخرين ويرايشش تو مايه هاي سياست "خونه دار و بچه دار زنبيل و بردار و بيار " هستش!
    پاسخ

    البته چندان هم به مطلب من نزديك نبود ... ظاهرن غليان دروني خودت نسبت به شاملو رو پاسخگو بودي!
     <      1   2