چه جالب!
اتفاقا منم ديروز بعد اينكه از مطب چشم پزشك برگشتم خودمو گذاشتم جاي يه آدم نابينا!
آخه دكتر بهم گفته بايد يه جراحي سرپايي انجام بدم!!!!
راه ميرفتمو ميگفتم رسيديم خونه؟بوي خونه رو حس ميكنم:دي
داداشم ميگفت آي كيو مگه خونه بو داره؟
منم ميگفتم باهوش مگه نشنيدي وقتي خدا يه حسو از آدم ميگيره حساي ديگه شو تقويت ميكنه؟!!!