• وبلاگ : آفتاب شب
  • يادداشت : خاطرات نامبهم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + احسان 
    هميشه ميخونمت
    اما نظري ندارم
    پاسخ

    Like;)
    + فريماه 
    بنويس...
    + آرون 
    نه هيچم خوش نيس:(
    همش خوب بود ولي آخرش خيلي تو ذوقم زد.
    آسونترين راه براي تموم كردنش يني ضعف! منظورم نوشتت نيس، حست رو ميگم.
    نظر منه البته..
    پاسخ

    مساله اينه که شاهرگا خودشون خارخارشون ميشه :دي / اولويت اول بيان اصول درون بوده
    + غنچه 
    چقدر زيبا چه به حال من نزديک مرسي عزيزم
    پاسخ

    ممنونم:-)
    ارتباط معنايي خيلي از بندها رو لزوما فقط خودت متوجه ميشي اما آهنگ نوشته فقط براي تو يا او نيست براي هرکسي است که اين نوشته رو ميخونه

    بازم سلام

    حس عجيبي تو اين سپيدحس مي کنم عجيب اما دلنشين
    پاسخ

    سلام / خوشحالم که دلنشين بوده و البته آهنگين:-)
    + ريحانه 

    ميگم كاش ربطشو به ما هم ميگفتي تا ما هم سرگيجه نگيريم :دي
    پاسخ

    يکي نيس خودمو بگيره :دي
    چرا شاهرگها به تيغ عادت کردن؟!
    پاسخ

    چون به پاياني خوش منجر ميشن..