منور ميفرماييم با مه جبينمان اين آفتاب شبتان را !
نيت فرموده بوديم سخن نرانيم تا بر وفق مرادمان شود مطالب و راه داشته باشد ک بزنيم در دهان نويسنده و خونينشان کنيم ! ديديم فعلا فعلا ها بايد خموش باشيم نفس تنگي گرفتيم ديگر گفتيم حداقل بياييم سلامي بدهيم ب رفيقمان!