• وبلاگ : آفتاب شب
  • يادداشت : باران
  • نظرات : 0 خصوصي ، 28 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     


    همه ي اين كامنتا از 2-3 نفر بيشتر نيس!! ياد يه قضيه اي افتادم!!

    وللش!!!!

    --- ---- ---- ---- ----

    مثال همون عكس وبت... كه بي چترش البت قشنگتره!

    رباعي خوبي هم بود... البته در مصراع آخرش غوغا نكرد... نظر منه البت!

    پاسخ

    هيچ هماهنگي از قبل نشده بود! خودم هم غافلگير شدم با اين کار! دست خانم مهندس درد نکنه... :دي
    الان ياد بيت دوم يه رباعي افتادم:
    باران تو از لطف خدا مي آيد / باران من از مدرسه بر مي گردد :دي
    + ياسمن 

    بسيار زيبا..
    پاسخ

    مرسي :x
    + خانم مهندس 

    آرامشي ست

    در قطره قطره ي بارانت


    خدا

    که هيچ جا پيدا نمي شود ...

    چقدر جاي تو خالي است زير بارانها


    دقايقي كه من و خلوت خيابانها


    دقايقي كه سكوت و شراب و مستي و عشق


    من و ترك ترك بي امان ليوانها


    چقدر جاي تو خالي تو را بغل بكنم


    ميان دلهره مرگبار توفانها


    تو را بغل بكنم تا دوباره تازه شوند


    تمام حادثه ها، بوسه ها و گلدانها


    دقايقي كه من و تو دقايقي كه خدا


    و يك توقف كوتاه بين دورانها


    دقايقي كه بيايند و خيره مان بشوند


    دقايقي كه نگاه تمام انسانها


    چقدر جاي تو خالي كه عاشقت بشوم


    چقدر جاي تو خالي كه زير بارانها… .

    + خانم مهندس 

    آره بارون مي اومد خوب يادمه آره بارون مي اومد خوب يادمه ...

    مثل آخراي قصه اين كه آدم مي ره به رويا ...

    آره بارون مي اومد خوب يادمه آره بارون مي اومد خوب يادمه ...
    زير لب زمزمه كردم ، كي مي تونه دل ديونه رو از من بگيره

    اونقدر باشه كه من ، دل و دستش بدم و چيزي نپرسم ،ديگه حرفي نمونه بعد نگاهش ... آره بارون مي اومد خوب يادمه ...

    يه غروب بود روي گونه هات دو تا قطره ،كه آخرش نگفتي بارونه يا اشك چشمات
    يه غروب بود روي گونه هات دو تا قطره ،كه آخرش نگفتي بارونه يا اشك چشمات

    ديگه فرقي هم نداره ، كار ازاين حرفا گذشت وديگه قلبم سرجاش نيست.

    آره بارون مي اومد خوب يادمه آره بارون مي اومد خوب يادمه

    خيلي سال پيش ، توي خوابم ديده بودم تورو با گونه خيست
    خيلي سال پيش ، توي خوابم ديده بودم توروبا گونه خيست

    اونجا هم نشد بپرسم بارونه يا اشك چشمات
    اونجا هم نشد بپرسم بارونه يا اشك چشمات

    آره بارون مي اومد خوب يادمه آره بارون مي اومد خوب يادمه
    + خانم مهندس 
    ديشب که بارون اومد
    يارم لب بوم اومد
    خواستم لپشو ببوسم نازک بود خون اومد
    خونش چکيد تو باغچه
    يه دسته گل در اومد
    بارون مياد نم نم
    پشت خونه عمم

    عمم عروسي داره
    دمه خروسي داره
    + خانم مهندس 

    باران که مي بارد تو مي آيي باران گل ، باران نيلوفر

    باران مهر و ماه و آيينه باران شعر و شبنم و شبدر
    باران که مي بارد تو در راهي از دشت شب تا باغ بيداري
    از عطر عشق و آشتي لبريز با ابر و آب و آسمان جاري
    غم مي کشد ما را تو مي بيني دل مي کشد ما را تو ميداني
    + خانم مهندس 

    نميدونم چرا وقتي آپ ميکني هي دلم ميخواد کامنت بذارم.

    اصلا نظر دهي بلاگت جوريه که مزه ميده . :دي

    + خانم مهندس 

    عکسي از اين زيبا تر؟

    + خانم مهندس 

    پاسخ

    واقعيه ؟ :))))))
    + خانم مهندس 
    دوباره باران ميبارد و من ميدوم به سوي پنجره...
    نگاه ميکنم پيام عشق را و مست ميشوم...
    پرواز ميکنم به زير باران گويي که فاصله ميگيرم.

    قطره ها لمسم ميکنند و من حسشان ميکنم.
    بوسه هاي عشق صورتم را خيس کرده اند.

    همه جا شسته ميشود...
    درختها ، زمين ، و دل من.....

    آخرين برگ سفرنامه ي باران اين است
    که دلم غمگين است.....

    پاسخ

    به قول جليل:
    باران ، نخ و سوزني است در دستانت / بر روي زمين بهار را مي دوزي
    + خانم مهندس 

    کنار پنجره آمد دلش پريشان بود

    وجود خاکي اش از عشق هم گريزان بود

    دوباره خسته به کوچه نگاه سردي کرد

    فضاي کوچه پراز التماس باران بود

    دوباره درد عجيبي کنار خود حس کرد

    چقدر حال و هوايش شبيه طوفان بود

    و باز قلب خودش را اسير پنجره کرد

    نگاه کرد به خود، از خودش هراسان بود

    کنار حال و هوايش دلش گرفت و گريست

    هواي کوچه هم اينک هواي باران بود


    پاسخ

    به به! چه رنگي هم انتخاب کردي واسه اين غزل! :دي


    سلام و عرض ادب.جمله ات مثل خود بارون بود.بارون رو با هر زبون و لهجه اي که بخوني خيس و برطراوته. اگه بتونيم به همه ي لحظه هاي بودنمون اينطور نگاه کنيم معرکه س.اينجوري يه سهراب ديگه متولد ميشه!

    پاسخ

    سلام
    ممنونم از لطفت...


    چه آدم خوش ذوقي...

    پاسخ

    مبالغه مي فرماييد:)
     <      1   2