وبلاگ :
آفتاب شب
يادداشت :
باران
نظرات :
0
خصوصي ،
28
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
خانم مهندس
آره بارون مي اومد خوب يادمه آره بارون مي اومد خوب يادمه ...
مثل آخراي قصه اين كه آدم مي ره به رويا ...
آره بارون مي اومد خوب يادمه آره بارون مي اومد خوب يادمه ...
زير لب زمزمه كردم ، كي مي تونه دل ديونه رو از من بگيره
اونقدر باشه كه من ، دل و دستش بدم و چيزي نپرسم ،ديگه حرفي نمونه بعد نگاهش ... آره بارون مي اومد خوب يادمه ...
يه غروب بود روي گونه هات دو تا قطره ،كه آخرش نگفتي بارونه يا اشك چشمات
يه غروب بود روي گونه هات دو تا قطره ،كه آخرش نگفتي بارونه يا اشك چشمات
ديگه فرقي هم نداره ، كار ازاين حرفا گذشت وديگه قلبم سرجاش نيست.
آره بارون مي اومد خوب يادمه آره بارون مي اومد خوب يادمه
خيلي سال پيش ، توي خوابم ديده بودم تورو با گونه خيست
خيلي سال پيش ، توي خوابم ديده بودم توروبا گونه خيست
اونجا هم نشد بپرسم بارونه يا اشك چشمات
اونجا هم نشد بپرسم بارونه يا اشك چشمات
آره بارون مي اومد خوب يادمه آره بارون مي اومد خوب يادمه