اين پستت رو كه خوندم ياد يكي از معلم هاي دوره دبستانم افتادم كه دو سال پيش تو يه جلسه اي نشسته بود بغل دستم!اول كه اومدم بشينم گفتم چه آشناس ولي متوجه نشدم! يه كم بعدش خود خانوممون صدام كرد! بازم متوجه نشدم!دوستم كه باهام بود فهميد،يهو گفت: آرون ببين خانوم جودكيه! آبرومون پاك رفت ديگه! حالا اون موقع هم وقت بگير نگير حافظه بود آخه؟!(منم خو استاد حافظه! ) حالا هرچي هم قسم و آيه كه حواسم نبوده و نشناختم، مگه باور مي كرد؟! كلي ناراحت شدش!
پ.ن: از سيب سرخ متنفرم چون هم شيرينه هم بافتش پودريه! فقط سيب سبز!
پ.ن2: كامنتم قد يه پست طولاني شد! حواست باشه!!!!!!